جدول جو
جدول جو

معنی دس دارمی - جستجوی لغت در جدول جو

دس دارمی
سپردن گاو و حیوان اهلی به دیگران در قبال قراردادی که براساس
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ رَ)
دست آرمی. دستارمی. حق ریشه. حق اعیانی در زمین زراعی. نوعی تملک است در نواحی شمال ایران (مازندران و غیره) بدین سان که کسی زمین را از دیگری میگیرد و در آن باغ یا آبادی دیگر احداث می کند و حق الارض به مالک اصلی میپردازد. رجوع به دستارمی شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
حالت دق دارنده. مسلولی. رنج و محنت و آزار و زحمت. (ناظم الاطباء). و رجوع به دق شود
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
دست دارمی. نوعی تملک. رجوع به دست دارمی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دق داری
تصویر دق داری
رنج و محنت و آزار و زحمت
فرهنگ لغت هوشیار
دست درازی، زیاده روی
فرهنگ گویش مازندرانی
زمین بدون سند رسمی، زمینی که به صورت امانی و عاریه در اختیار
فرهنگ گویش مازندرانی